سابق بر این برخی از متریکها برای قضاوت در مورد کارایی کلی شرکت در نظر گرفته میشدند بدون اینکه به چگونگی تأثیرگذاری کاربران بر روی آنها اشاره ای داشگ فعالیتهای وب سایت، یکپارچه سازی شبکههای اجتماعی، ایجاد کمپین و پیگیری درآمد، پیگیری از طریق جریانهای کاری فروش و منطق تخصیص هدایت سفارشی، نیازهای عمومی واحدهای بازاریابی در یک سیستم CRM میباشند. بازاریاب ها باید فهرستی از موارد موردنیازشان را دراختیار داشته باشند.بازاریابی برای یک سازمان مدرن
نمی دهد و شما متعجب می مانید که چرا اینگونه شد. مطلب مرتبط: مدیریت بازاریابی در Microsoft CRM بازاریابی موفق را می توان به عنوان پیام مناسب، برای مشتری مناسب، در زمان مناسب و از طریق رسانه مناسب توصیف کرد. بازاریابی بیش از حد و افراطی به طور معمول شامل ارسال پیام اشتباه در زمان اشتباه است.رایج ترینن آن وجود ندارد. خوشبختانه سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) میتواند تمام اطلاعاتی که فروشندگان برای تحلیل الگوهای خرید مشتریان نیازمندند در اختیار آنها قرار دهد. بنابراین شرکت میداند که چه زمانی برای ارائه تخفیفهای مؤثر مناسب میباشد. دو موقعیت در کل دو زمان عمده و مشخص برای ارائه تخفیف وجود دت به مشتری (CSR (Customer Service Representative چه میزان زمان را برای هر تماس صرف میکند.متاسفانه متریک زمان باعث میشود که CSR ها خیلی سریع به تماس پایان داده و در اغلب اوقات مشتری را با سؤالات بی پاسخ رها کنند. این رویکرد نامناسب باعث آسیب زدن به میزان رضایت مشتری شده و میتواند رابطه موجود بین موده و بهتر است آنرا به افراد متخصص واگذار کنیم. به ندرت یک تکنیک تحلیل پیشگویانه بدون نقص برای هر موقعیتی وجود دارد. به همین دلیل هم هست که تیم تحلیلگر نیاز به درک نتایج مورد انتظار از تحلیل دارد. آیا اهداف موردنظر، مشتریان ثابت هستند یا احتمالی؟ آیا پارامترهایی برای میزان تخفیف وجود دارد، مثلاً بیش